لئون حرفه ای : پیچده ترین فیلم دنیا + رمز گشایی

لی اُون:حرفه ای . محصول سال 1994 یکی از بهترین ژانرهای لونیسیم و اکشن و با شات های جنایی و سکانس های پیچیده و فلسفی است . که در مدت 2 ساعت خود ما را غرق خواهد کرد .

داستان فیلم با رویکرد تصویر و توضیح : 

حرکت دوربین به جلو و مستقیم و مرغهای دریایی با حرکتشان به سوی جلو به درختاهای پوشیده چند تا افراد که در جاده ی بغل آب ، به منطقه ای می رسند به نام منتهن در نیویورک سکانس با اسم لئون تمام می شود . در سکانس بعدی در یکی از خیابان های بزرگ منتهن در نیویورک دوربین به سمت جلو می رود و ساختمان های بزرگ و مجلل قابل مشاهده هستند . و آرام آرام به محله ایتالیای های آمریکایی می رسد و از آن جا به رستورانی می رسد که روی آن نوشته سوپر می ماکارونی ، حتما معنی این را می دهد که اینجا فقط ماکارونی سرو می شود ، یا اینجا فقط به یک روش برخورد می شود . بر رفتن دوربین به داخل همه جا تاریک می شود و تصویر روی دستهای رو میز که لیوان شیر بین آن است روشن می شود. چهره مردی مرموز که عینک گرد و مشکی رنگ روی چشمانش را پوشانده ، و در شیشه عینکش چهره مردی سال خورده مشخص است ، که چرخش دوربین پک زدن به سیگارش را می بینیم و حرف زدن به مرد عینکی یا همان لی اُون ، سیگارش را خاموش می کند و راجب وقت از لی اُون می پرسد که آیا برای سه شنبه سرش خلوت است ، و لی اُون می گوید که آری کاری ندارد ، بعد عکس مردی چاق  و عینکی را روی میز میگذارد و میگوید این مرد هیچ جور راضی نشود ، فکر میکنم تو بتونی متقاعدش کنی ، لی اُون شیر را سر می کشد ، و عکس را از روی میز بر می دارد و توی جیبش می گذارد ، بعد آقای جونز با افرادش وارد هتل می شوند ، و هتلدار به آقای جونز سلام می کند ، اما جونز به او جوابی نمی دهد ، از افراد همراه جونز متعجب می شود ، جونز در در یکی از اتاق ها را می زند و در را برایش باز می کنند و وارد می شود ، 2 نفر از افرادش در داخل اتاق هستند ، و 1 زن که جونز با دیدن آن می شود و آدم هایش را می فرستد تا به کارش برسد ، یکی از افراد جونز که در پایین ترین طبقه هتل یعنی سالن اصلی هتل قرار دارد با بی سیم به جونز اعلام می کند . که یک مرد این پایین هست و مص بیاد بالا ، جونز می پرسه چقدر مص و او می گوید که جدیه ! بعد با شلیک گلوله تلفن به دو نیم تقسیم با پخش شدن خون به گوشه ی دیوار پرت  میشه ، ارتباط با جونز قطع میشه ، و جونز به آدم هاش اعلام میکنه که یک مرد داره میاد خیلی هم مص ، آدم های جونز دست به کار میشن ، و توجهشون به آسانسور جلب میشه ، با رد شدن شماره ها و رسیدن آن به 20 در آسانسور باز می شود ، و دست یک مرد از آن بیرون می آید و شلیک و شلیک می کنند ، یکی از آدم های جونز متوجه می شود که او از افراد خودشان بوده که دستش را به دیوار آسانسور بسته اند ، سقف آسانسور را نگاه می کند اما هیچ خبری نیست . یکی از همکارانش را می فرستد که ماشین را براشون پشت ساختمان آماده کند ، و 3 نفر دیگه رو هم می فرسته داخل تا مواد رو جمع کنند ، خودش داره به راه پله ها نگاه میکنه که زیر یکی از پله ها لی اَون اون رو به پایین میکشه ، و دوربین دار هم میره تا ببین بیرون چه خبره و از بالای کانال کولر با یک طناب به بالا کشیده میشه و همه اونجا به دار آویخته میشه ، بعد جونز میاد با آدم هاش و میبینه که یکی از افرادش به دار آویخته شده پش حمله ور میشه و از یالکن آدم هاش رو میفرسته ، اما در پشت بسته میشه و با صدای چند گلوله صدا ها خودشون رو به سکوت میسپرن جونز وحشت زده در پشتی رو به تیر بار می بنده و تیرش که تموم میشه میدوه و 2 تا اسلحه دیگه میاره ، و تلفن رو بر میداره و به اضطراری 911 زنگ میزنه ، خانم پشت تلفن از او میخواهد که چند لحضه قطعی را تحمل کند تا او را وصل کند ،در هیمن زمان لی اُون چاقوی را از پشت به زیر گردن جونز می گذارد ،  سرکار جفرسن هستم و جونز می گوید بعدا باهاتون تماس میگیرم ، جونز از او میخواهد کاری به او نداشته باشد و کل محصول رو به او پیشنهاد میکند در ازای رحم به جانش ، لی اُون کاغذی را از جیبش بیرون می آورد و می گوید این شماره را بگیر ، و جونز شماره را می گیرد ،  مردی از پشت تلفن میگه این آخرین بارت هست که وارد این شهر میشی و اگه بار دیگه ببینیمت صورتت رو داغون میکنیم ، حالا تلفن رو بده به دوست مشترکمون ، لی اُون ، با تعجب گوشی را میگیرد و گوید : بله . موزیریو از او میخواهد که او را کاملا بفهامند و لی اُون به او می گوید که فهمیدی که چی گفت : جونز میگوید آره فهیمدم ، و لی اُون میگوید : بگو که فهیمدم ، جونز : من فهیمدم . 

لی اُون چاقو را زیر گلوی جونز به پایین می آورد و آن را بر میدارد و در تاریکی محو می شود ، 

نکات اصلی فیلم : 

1- وجود بیست و هفت مرغ دریای که کنار هم پرواز می کنند و به سمت نیویورک می رسند  2 تا از آنها جدا از دسته هستند  و 1 یکی که تنها است و 1 یکی دیگر که مسیرش کج شده است

2-حرکت دروبین از روی آب اقیانوس می تواند نکته ای باشد 

3-نور روی آب که به سمت چپ تابیده می شود . حاکی از نور خورشید

4- رسیدن به پارک جنگلی نیویورک و وجود 6 نفر کنار جاده ای کنار اقیانوس 

5-درخت و سرسبزی در درون شهری بزرگ می تواند مفهوم خاصی داشته باشد 

6- دو نفر هم وسط آسفالت وسط درختان می دوند 

7-یک برج میخ مانند که 3 نفر کنار آن هستند 

8-وجود یک دریاچه بین درختان 

9-کلمه visa n و یک o بالای n و اعدد 82525 

10- دوربین از طرف کشور فرانسه می آید 

11- طبق گفته بعضی ها این فیلم بر اساس زندگی خود لوک بسون ساخته شده : لوک بسون به زنی ازدواج می کند که از خودش خیلی کم سن و سال تر است در 25 سالگی با زنی فکر کنم 12 ساله 

12-تصاویر ابتدایی فیلم از نیویورک گرفته شده ، خیلی از تصاویر که لی اُن در خانه اش می باشد در کشور فرانسه ضبظ شده ، ولی مثلا خود سالن که که خانه ی آن در کنار خانه ماتیلدا بود سالنش از هتل چلسی نیویورک گرفته شده است 

13-نمای بعد از پارک جنگلی حاکی از ساختمان های بلند و شهری نیویورک دارد ، لوک بسون همه عناصر را با دقت کنار همه چیده . 

14-خیابان های خلوت نیویورک 

15- علامت وسط آسفالت LANE FIRE 

16-مردم عادی و پیاده رو ها 

17-فروشگاه آمریکایی در ابتدایی ورود به خیابان و بعد به سمت محله چینی ها و فروشگاهایشان و محله چینی ها ( شاید لوک بسون میخواسته توضیح دهد که آغاز خیلی چیز ها از آمریکا شروع می شود ؛ نمی دانم واقعا پیچیده است 

-ساختمان های اداری ، هتل ها ، مراکز خرید فروشگاه ها ، تاکسی های زرد نیویورک 

19-وجود چراغ سبز در آمریکا و بعد در محله چینی ها و ایتالیای ها چراغ زرد می شود . این مطمئنان معنایی دارد 

20-آن همه نوشته را نتوانستم بخوانم ولی باید همه ی آن ها مفاهیم کلی بر جهان صنعتی که آمریکا ساخته داشته باشد . 

21-بسیاری فیلم ها را در یوتیوب دیده ام و می گویند که لوک بسون بیشتر الگویش از این فیلم را در عشق خردسالان به مردان مسن از این کوبریک با فیلم لولیتا ، که خود کوبریک از یک رمان روسی که اثر ولادیمیر ناباکوف است اقتباس کرده ، و بسیاری فیلم در هالیوود راجب عشق خردسالان به مردان بزرگسال ساخته شده حالا چه قبل از لی اُون حرفه ای چه بعد از آن .  

فیلم معروفی مثل زیبایی آمریکایی ، یا قبل  از آن لولیتا و خیلی های دیگه 

22- چرا من لی اُون می نویسم ، تلفظ رایج و اشتباه در ایران ، لی اُون درست تر است ، اگر به فیلم دقت کنید به زبان انگلیسی 

23-فیلم های هالیوود را ، مخصوصا فیلم های فلسفی را به هیچ عنوان از سایت های ایرانی و سانسور شده نبینید ، فیلم ها در ایران یا سانسور می شوند ، اصلا آنها را با زیرنویس هم تماشا نکنید چه برسد دوبله ، خیلی از فیلم ها مفاهیمشان از طریق تصویر واضح است ، 

24-کاملترین نسخه فیلم دست لوک بسون شریف هست و در فرانسه موجوده 136 دقیقه ناقابل 2 سال من بدبخت گول خوردم ، فیلمی که الان دست من هست نسخه بین المللی هست با زمان 133 دقیقه ، حالا اون بدبخت های که نسخه سانسوری 110 دقیقه ای دوبله ایران رو دارن چی !  ، به عرضتون برسون م اون سه دقیقیه هم فکر کنم فیلم حمام رفتن ماتیلدا بوده و خیلی چیز خاصی نیست و اصل فیلم برش خورده ، 

25-ناتالی از بین 1000 نفر بازیگر جوان در سال 1993 تست داده شد و قبول شد ویدئوش رو تو یوتیوب بگردید نگین دورغ میدم . ناتالی پورتمن متولد 1981 از یه خانوادی یهودی ، تلفظ درستش ، باز مکررا اعلام میکنم که سایت ما هم اشتباه نکنه نِتالی هست ، یه اسم عبری ، بعد ازبازی در لی اُون هم ناتالی به دبیرستان میره ، مصاحبش هم در یوتیوب هست و اصلا کل پشت صنحه مصاحبه ژانرو و لوک بسون در یوتیوب هست ، نسخه 22 دقیقه ایش در ایران هم است در آپارات که آپلود شده و زبان انگلیسی دراه . 

26-والدین ناتالی پورتمن از بازی ناتالی بسیار نگران بودند و مدام فیلم نامه رو چک می کردند که مبادا چیز بدی داشته باشه . چیز های بدش همان همان رفتن ماتیلدا بود که برش خورده وسط فیلم ، که خدا لعنت کنه دسته . و سیگار کشیدن ناتالی  ووو . باقیش رو خودتون ببینید چرا من هی بگم . !

27-نکات بعدی فیلم : بعد از نکته 19 ر. دارم میگم  .متاسفانه نکات زیادن و مهماش رو زودتر گفتم .  بعد از محله چینی ها و چراغ های زرد به محله ایتالیایی ها می رسیم که پرچم ایتالیا دست چپ و پرچ آمریکا دست راست : به انگلیسی یه نوشته هست به رنگ پرچم ایتالیا : WELCOME TO LITTLE ITALIAIY انگلیسیم خوب نی ولی امیدوارم درست نوشته باشم . 

28- چهار راه های توی فیلم خودش نکته هستش 

29-چراغ های زرد رو گفتم و ، رفتن دوربین از یک ساختمان به بالا ، تمام شدن این سکانس 

30-نشان دادن یک زستوزان ایتالیایی :  511superme macaroni co. 511  و  دیگه Guid Resturant و تصویر یک خوک 

31-دکه میوه فروشی ، و دکه بستنی 

32-یک مغازه دیس ت : نمیدونم تخفیفاتی یا هرچی : 

33-عروس یک دختر و عروسک یک آشپز پشت ویترین و خوک ساخته شده با ال ای دی  سمت راست  از طرف مخاطب 

34-قاب عکس دست چپ از طرف مخاطب 

35-و یک نکته جاموند علامت مک دونالد قبل از رفتن دوربین بخ داخل رستوران ، دست راست شمای مخاطب روی ساختمان 

36-وردود به رستوران و تاریک شدن 

38-شیر بین دو دست  و عینگ گرد و مشکی  : قبلا ها سارتر عینک میزد یا بعضی ها از عینک گرد روشنفکری میزنن شاید این یه معنی داشته باشه 

39-گرفتن تصویر از بالا بینی ژان رنو بازیگر نقش لی اُون ایتالیایی

40-تصویر تونی پیر در عینک گرد لی اُون 

41-بطری خالی الکل و جاسیگاری پر و روشن کردن فندک توسط تونی ، خاموش کردن سیگار و حرف زدن راجب کار  :لی اُون این چاقال خیکی افتاده توی کار موزیریو ، تو باید بتونی بترسونیش ( حالا دلیل ترسوندن و فرقش با اون کشتن ها رو توضیح خواهم داد )

42- ورود جونز به هتل و با چهار آدمش : یکیشون پایین میمونه و جونز جواب سلام هتل دار رو نمیده 

43-جونز پشت در هست و یک نفر هست از دوربین چک میکنه و میبینه جونز در رو باز میکنه 

44-حدود 3 نفر بالا هستند  2 نفر پشت در 1 نفر مسئول چک کردن دوربین 

45-عجیب این هست ، میل جنسی جونز : من یک ساعت دیگه کار تمام میشه با دیدن زن بلوند 

46-شکسته شدن تلفن ها به دو نیم 

47- نشان M پشت تلفن آن آدم از جونز که در پایین هتل نگهبانی میداد 

48- راه پل های پیچ در پیچ حدود 6 راه پل 

49- عجیب است که آن نگهبان پایین وقتی گفت یک آدم جدی داره میاد بالا : اسلحه بالای لبش بود ، پس چطور گوشی 2 تکیه شده و خون به طرف دیوار پاشیده شد 

50- انگشتر نگهبان پایینی حالت فیروزه ای داشت و یه تصویر 6 و 9 روش بود نمیدونم واقعا خیلی این اشیا پیچیده هستند ، نمیدونم لوک بسون با این فیلم چیکار کرده ، من مفهومش رو نمیفهمم  اگر کسی چیز ی از این مفهوم و مفاهیم دیگه میدونم حتما کامنت بفرسته 

51-کشته شدن نگهبان پایین مشخص نشد ، فقط شکستن تلف و خون مشخص بود 

52- چهار نفر توسط جونز به بیرون فرستاد شدند یکی از آنها به مسئول دوربین اطلاع داد که هواست رو جمع کن یه مهمون داریم ، رئیس اون سه تا آدم دیگه که از آدم های جونز بودن ، به پایین راه پله ها نگاه کرد اما چیزی ندید ، صدای آسانسور آمد و از L  به سمت شماره 15 و تا شماره 20 میره شاید این هم یه معی داشته باشه ، در آسانسور باز میشه و آن آدم های احمق جونز شلیک میکنند و رئیسشون میگه دست از شلیک بردارید ، بله دست همون نگهبان پایین رو به بالای آسانسور بستن  ، و ریئس گروه 3 تایی داخل آسانسور رو چک میکنه چیزی نمیبیه ، جونز دسوتر میده چندتای اون ها به عقب برگردن ، رئیس به آدم سیاه پوسته میگه برو یه ماشین بیار و پشت ساختمون منتظر باشه ، اون سیاه دیگه غیبش میزنه !

53-رئیس گله هی داره راه پل رو نگاه میکنه کی لی اُون از زیر راه پله کراواتش رو میکشه و اون رو میندازه پایین ، مردن این آدم هم مشخص نمیشه !

54-دوربین در موقع کشیدن رئیس گله تاریک میشه ، 

55-جایی که مسئول دوربین هست پر از اسلحه هستش ، ولی اون داره مجله ورزشی میخونه که این رو یادم رفت بگم زمانی که بهش اعلام کردن یک مهمون داریم خودت رو آماده کن ، بعد این آدم هم به نظر من نماد یه آدم بی خیال بود ، چرا چون ؟ بعد خواهم گفت 

56- همین مرده که مسئول دوربین هست میره که دوربین رو چک کنه ، راستی این رو هم بگم دور گردنش یه گردن بند نمیدونم چی چی هست ، که حالت یک ماهی داره که وسطش یه حالت حونی شکل داره ، این واقعا عجیبه ، فکر نمیکنه واقعا کسی این ها رو متوجه شده باشه ، حداقل این رو میدونم 80 درصد مخاطبان ایرانی فیلم هالیوود از جمله مقدار کمی خودم که بچه سر به هوایی هستم این طورن سطحی نگاه میکنن، البته من تیز بین هم هستم !

57- این فرد هم میره بیرون از راه پل به قصد کنجکاوی نگاه بندازه ، که از هواکش کولر به دار آویخته میشه ، اینجا نه لی اُون مشخصه و نه کشته شدن اون فرد و فقط صدای حالت شکستن گردن اون مرد میاده ، که شما حسابش کنید ، من فکر نمیکنم اون رو لی اَون واقعا کشته باشه ، به هر حال در تصاویر ابهام وجود دارد ، آن هم نه تقصیر کارگردان است و نه من ، بلکه وجود ابهام است .

58- گفتم میخواستم بین ترساندن جونز و کشتن و فرقی بگذارم ، دقیقا لی اُون با احتمال زیاد قصد ترساندن داشته ، چون خیلی چیز ها ترسشان بیشتر از عملشان وحشت آور است

59-آن مرده هم که کشت شد ، کفش چرم سوسمار یا مار افعی بود ؛ اصلا به ما چه حتما دوست داشته ، کفشش اینطوری بود، واقعا چرا من باید گیرم بدم حتی به کفش طرف !

60-بعد از کشته شدن وان یارو که مسئول دوربین بود ، جونز و افرادش میان دوربین رو چک کنن ، که جونز و افرادش به دار آویخته شدن مسئول دوربین رو می بینن ، و همونجا می تونید ، عکسهای بدنساز های بزرگ ایالات متحده آمریکا و دنیا را روی دیوار ببینید ، و اون طرف مسئول دوربین شاید تو همچین فکر های بوده و .

61-جونز افرادش به سمت بالکن میفرسته در بالکن بسته میشه ، ما کشته شدن افراد جونز رو نمیبینم و فقط صدای گلوله ها و سوراخ شدن در و می بینیم ، لی اُون واقعا لوک بسون مغز کارگردانی دنیاست ، با عینک عجیبش از پشت در همه چیز رو تماشا میکنه ، و برق خاصی توی عینکش میفته ، جلوه های انفجاری فیلم در دهه 90 میلادی واقعا تحسین برانگیزه ، 

62-ترس بازیگر جونز و اقعا مشخصه وقتی میخواد بره و اسلحه بیار اون همه دوتا اسلحه بزرگ بعد از این که کلی به در شلیک میکنه و تیرش تموم میشه 

63- جونز شماره 911 رو میگیره 9 و 1و 1 9 نفر بودند 1 زن بلوند که از جلوی لی اُون و جونز رد میشه میره ، واین زن این همه مدت با صدای اسلحه و اتفاقات چه اضطرابی رو توی اون اتاق تحمل کرده بوده ؟ و اقعا تحسین برانگیر نیست و شماره 1 جونز که زنده میمونه ، حالا اگه من واقعا در حدسم اشتباه کنم و اون 7 تا آدم جونز نمرده باشن ، و فقط گیر افتاده باشن ، آیا این عدد معناش همینه ؟ یا من بیخود سه پیچش شدم 

64- وقتی جونز میره گوشه دیوار خیلی فیلم جذاب میشه ، چاقوی که ژانو رنو زیر گلوش میزاره و برق میزنه ، نفس نفس زدن های جونز ، این همه ترس واقعا هم کارگردان هم بازیگرهاش عالی بودن ، ژانو رنو با این همه استرس ققط میگه این شماررو بگیر واقعا خونسردی و حالتی خاص از ژان رنو میبینیم ، این فیلم واقعا روانشناسی شده و فلسفی هست ، و بحران فکر ی اون آدم رو تو شرایط مرگ و زندگی و خونسردی قاتل رو نشون میده 

65- بازم هم پیچ های راه پله جایی که خانواده ماتیلدا در آنجا زندگی میکردند 

66-دوربین : کفش بزرگ ماتیلدا ، شلواری که به کرات عکس های عاشقانه ، عکس رابطه جنسی در ساعت 3 شب با شکل ساعت که روی شلوار ماتیلدا است ، شام خوردن آن دو زوج روی شلوار ماتیلدا ، هم قابل فهمیدن هست ، ماتیلد مقداری از آن را البته به غیر از رابطه جنسی را تجربه می کند ، البته در همین شک جایز است !

67-  سیگار دستش که روی لبش می گذارد ( کنایه به مشکل سیگار نکشیدن ناتالی پورتمن و نیتی خانواده او از این کار )  ، پیراهن ژولیده پولیده ، موهای که کوتاه شده به حالت کُپ  و از همه مهم تر گردن بند خورشیدی که به گلویش بسته بود .

 68- گزاشتن سیگار روی زمین و در موقعه بالا آمدن لی اُون از پله ها ، و این جاش خیلی باحال هست ؛ هی زیر چشمی تا جایی که میتونه و از سمتش چپ به لی اَون خیره میشه ، گفتم سمت چپ ، اما لی اُون ، از او سمت چپ ماتیلدا می گزد ماتیلدا که حالت اندوه در صورتش مشهود است به سمت راست بر میگردد و لی اُون جوابش را می دهد ، و ، میگوید چرا سیگارت رو قایم کردی ، ( توجه داشته باشید ، که زن ها از نیم کره چپ مغزشون استفاده میکنن برای عشق و احساساس و فکر کنم برای زن و مرد هم همنین طور باشه ، یا قلب نماد احساس ، مغز نماد منطق ، و سمت چپ می تواند به آمریکا یا راست به فرانسه اشاره کند ، و خیلی مفاهیم گسترده تر .

69-ماتیلدا می گوید ، ساختمان پر از آدم های فضوله و به اندازه کافی مشکل دارم که بابا رو به جوش بیارم ، نمیخوام مشکلاتم بیشتر بشه .

70-خرید روزانه 2 پاکت شیر توسط لی اُون 1 نکته دیگر : خوزدن شیر چه مفهومی دارد : جز اینکه این شیر سلامتی می آورد ؟ یا شاید از غذای های فست  فود بهتر است ؟ چرا 2 تا پاکت ؟

71- پرچم کشور بولیوی قبل از ورود لی اُون به آپارتمان 

72- مخفی کردن چیزی توسط ماتیلدا زمانی که برای اولین بار ما استافیلد(اِستن) را می بینم که دارد می آید ، و پرتاب کردن سیگار 

73-  آدم استانسفیلد می گوید 10 درصد از کل مواد بین می و جولای ور داشته شده ، احتمال می رود که این نقشه ای از طرف ماتیلدا بوده تا هرچه سریع تر از شر خانوداه بدش نجات پیدا کند ، اما مسلئه ای که هست برادش هست این وسط 

74-این که استانسفیلد آدم خشنی است و موزیک های بتوون و موتزارت گوش می دهد ، بیشتر آدم های خشمگین و طوفانی با موزیک های آرام خشمگین تر می شوند ، و این قضیه بر عکسی هم دارد ، آهنگ خشن برای آدم های آرام باعث آرام تر شدنشان می شود . فکر میکنم مقداری این طور باشد .

75-حالت بو کشیدن استانسفیلد واقعا از او یک حیوان به تمام معنا می سازد ، ببخشید ولی این طور است !

76-تا فردا ظهر استانسفیلد به او وقت می دهد 

77-نشان دادن تنهایی لی اُون ، و دیدن آدم های که با هم هستن و اینقدر بی اعتنا هستند ، اتو کردن لباسش ، حمام کردنش ، لیوان شیر جلوی رویش ، تمیز کردن برگ گلش روث مبل به صورت نشسته خوابیدن ، عکس مریم مقدس در قاب 

78-  خانه ماتیلدا : شروع از Off , 1, 2  با شروع صبج  ، مردی شه در رختخواب زنی که اول صبح خودش را تر گل ور گل کرده و گلویش را از خلط و بوی بد تمیز میکند، بچه ای در خانه ی به هم ریخته مشغول بازی کردن  است نقاشی های بچگانه روی دیوار و همه جا ، و تصویر مدونا در اتاق او ( بانو مدونا ، ایشان در 15 سالگی با مقدار کمی پول از اورپا به آمریکا رفتند  آن هم در سن کم در 15 سالگی اگر شتباه نکنم ، و  الان زندگی خوبی دارند .

79-وقت گرفتن ماتیلدا برای تماشای تلوزیون 

80- خواهری ناتنی ماتیلدا که می گوید اگر کانال را عوض کنی صورتت رو داغون می کنم ، کلا جر و بحثی که بین اکثر بچه ها بر سر تماشای تلوزیون در خیلی جاهای دنیا است ، تلوزیون کرایه ای شاید !

81- خواهر ناتنی ماتیلدا می خواهد وزن کم کند  برای چه ؟ او دق دقه چی رو دارد ؟ شاید ازدواج ؟ شاید فرهنگ مدرن آمریکا این را میخواهد ؟ و او مجبور است خودش را با این کار

ماتیلدا در جایی به لی اُون گفت در یکی از مجله های خواهرش چیزی راجب رابطه جنسی خوانده که دختر ها از اولین تجربشان متنفرند ، ولی بعد به آن عادت می کنند مثل سیگار بهش معتاد میشن .

82- این که فقر مالی که وجود دارد برای این که خواهر ماتیلدا مجبور است در خانه مشغول به ورزش باشد ، وجود تنبلی یا

83-مادر خانه باز سر درد دارد و با صدای تلوزیون سر دردش بیشتر می شود ( او به کسب درآمد از کارهای روسپی گری مشغول است )

84- نشان دادن موز در دست مادر خانه - در خانه لی اُون یک دانه سیب ، ماتیلدا درجایی میوه فروشی که موز در آن میوه فروشی هست ، و دکه میوه کنار رستوران تونی پیر 

85- و اینکه ماتیلدای بدبخت هیچ لباس درست حسابی نداشت و فقط پاش بود( اون جایی که کانال رو عوض میکنه و خواهر دیوونش دنبالش میکنه تا کتکش بزنه ) ، 2 هفته از مدرس زده بود بیرون ، عکس های که تنهایی از او گرفته شده بود و زور چپان کنار عش و برادر کوچکش بود 

86- تماشای کارتون مگاترون  !

87- از مدرسه بهش زنگ میزنن و میگه که ما ماتیلدا حدود 2 هفته هست که بدون هیچ دلیلی مدرس رو ترک کرده، و به کنایه به سیستم آموزش کشور آمریکا ( که ما از دخترهای جوان خانم های سالم و سازنده می سازیم !)  ماتیلدا که به آخر خط رسیده توی زندگیش میگه اون مرده . 

89- همه این نکات راجب خانواده ماتیلدا ، خواهرش که میخواهد ، وزنش رو کم کنه ( البته به قول ماتیلدا خواهر ناتنی که ، اون یکی تنیش هم به درد نمیخورد ) ، مادرش که یک هتش که البته مادرش نیست ناتنی هست ، پدرش واقعی هست اما بد اخلاق و خلاف کار مواد و یک برادر کوچک که هیچ کلمه در فیلم نمی گوید ، زندگی پخش و پر ، اتاقی که بچه در آن هست ، دیوارهایش پر از نقاشی ، عکس بانو مدونا ، و ریخته و بهم ریخته است ، خانوده ای شه با اعصاب روان درهم و ، وقتی که پدر خانواده اول صبح یادش میفته که باید با زنش رابطه جنسی داشته باشه 

90 - کارتون های تخیلی آمریکایی که رنگی از واقعیت رو نشون نمیدن ، مثل مگاترون ، و نگاه کردن به شبکه ای که ورزش کردن ، تناسب اندام رو نشون میده ، 

91- غذاهای اول صبح ، پاپ کورن ، معجون عجیب ، شکلات و از این غذاهای ناسالم ، دعوا بر سر تماشای تلوزیون ، و مشکلات خانوداگی و روانی ، 

92- لی اُون به سینما می رود و فیلم آواز زیر باران را تماشا می کند ، مردی که با اسکیت کفشی خود و کت و شلواری شیک در خیابان های شک و مرد شیک و خوشحال راه می رود و آواز می خواند ( زمانی بود که فیلم های هالیوودی تصاویر از انسان های شاخص رنگ و برق دار ، و از آمریکای صنعتی و این که دموکراسی چگونه در آمریکا است نشان می داد و خوشحال بودن ، فیلم های دهه 50 ، 60 و 70 شاید بتوان به آن مرثیه ای بر رویای آمریکایی دانست) ، لی اُون روحی بچگانه دارد و با ذوق این فیلم را تماشا می کند پشت سرش را نگاه می کند تا ببیند کسی از احساسات این فیلم را می که بتواند با چشم در چشمش شدن با او این حس را باز پس گیرد ، اما یک نفر بیشتر نیست و او هم دارد چرت می زند !.

93-لی اُون در حال برگشت به خانه اش هست و در فکر آوازی زیر باران و آن ترانه در ذهنش که به ماتیلدا و زندگی واقعی می نگرد ؛ این جاش رو حتما بخونید خیلی پر از مفهوم و فلسفی ، دهن سقراط و ارسطو و کل فیلسوف ها رو به مولا گِل میگیره : زندگی همیشه اینطوری پیش میره ، یا تا زمانی که بچه هستی ؟

لی اُون : همیشه همین طوریه .       نگهش دار

94-باهوش بودنه ، ماتیلدا ، 2 تا شیر در روز درسته ، میرم برات میخرم .

95-صحنه ای که استانسفیلد خانواده را می کشد و به پدر خانواده می رسد . آن پیانو زدن خاصش را فی البداهه اجرا کرده . 

96-شخصیت همکاران استانسفیلد جالب است ، کسی که هواست پرت است   وبی خیال دارد در سی دی های موسقی خانه میگردد ، آن یکی پرخاشگر است ، و همه چیز را به هم می ریزده 

97 - آن یکی سیریش هست و پیگیرو میخواهد تخت را پاره پوره کند ، دیگه درسته سگهای استانسفیلد ! ببخشید ! همینه دیگه !

98-استانسفیلد هیچ گلوله نخورد فقط دستش خراش برداشت ، و فکر کنم 6 گلوله را نثار پدر ماتیلدا کرد 

99- قرص های استانسفیدا ، زردی آنها بیشتر از سبز بودنشان بود !

100- شاید همه این ها به خاطر ماتیلدا بوده و ماتیلدا مواد مخدر رو مخفی کرده  تا خانودش رو به کشتن بده ، ولی نمیدون چوم پاب برادر کوچیکش هم درگیر بوده ، این خیلی پیچیده میکنه داستان رو ، و شاید مقداری از اون رو هم بر میداشته می فروخته چون مقداری ، پول حدود 20 هزار دلار رو در یه جای فیلم از خونش ور میداره 

101- پیرزن که از خانه بیرون می آید ، در آخر فیلم به عنوان زن پیر شناخته می شود ، اما او اسم رسم داشته و معلم زیست وودی آلن هم بوده ، 

102-بالای درها حالت یک قفل که جا کلید دارد قابل مشاهده است 

103- وقتی ماتیلدا از خرید بر میگردد ، خیلی سریع از خودش را به در خانه لی اُون میفرستتد ، و گریه می کنند ( شاید از حقه بازیش باشد ، و او خودش پشت این نقشه ها بوده ) . به هر حال در باز می شود 

104- با باز شدن در به روی متیلدا  نوری به صورت او می تابد »  این که مفهوم است 

105- ماتیلدا بعد از ورود به خانه کاملا بی خیال از خانوادش هست و فقط مقداری نگران است ، شاید به خاطر برادر کوچکش ، اما اگر برادرش زنده می ماند ، آیا او چطور می توانست؟ از عهده بزرگ کردن برادرش بر بیاید ، این یک چیز خیلی پیچیده هست که ذهن من را بسیار درگیر کرده ؟ 

106- و توصیف لی اُون نسبت به ماتیلدا نسبت به خوک ها ، و یا همان بیگی به زبان انگلیسی ، من یه خوک دارم که بوی گه نمیده ، خوک ها از آدم ها بهترن 

107- و آدم که ماتیلدا به دوربین دار به وان یک تیر غیر واقعی میزنه ، چقدر جون با ارزشی هم داره ، حتما ژنش خوبه ! ما چیکاره ایم !

108-مجسم مریم مقدس در خانه لی اُون 

109- گادن لی اُون 

110- لباس بلند لی آون ، عینک گرد مشکی ، کلاه گرد و باریک ، یک هیتمن حرفه ای 

111- استفاده از 2 زیر پوش مشکی و سفید 

112-نشان خورشید روی دره های که لی اُون ماتیلدا را به قصد آموزش به آنجا می برد 

113- آن پسری که در پشت ساختمان بازی میکرد به گردنش گردن بندی به شکل یک مفهوم چینی داشت ، اسمش درست یادم نیست ، میگ و یانگ یا همچین چیزی چیزی : مثله جنگ و صلح  و یا شب و روز ، یا سیاه و سفید 

 114- لوک بسون این فیلم را در 29 سالگی ساخت  در 30 روز فیلنامه آن را نوشت و در 90 روز فیلمبرداری کرد و کلا در 4 ماه آن را جمع کرد

 115- ژان رنو در چند فیلم قیلی با لوک بسون همکاری داشته و نقش و یکتور الگوی برای فیلم لی اُون بوده  است . 

و نکته کلی و خیلی بزرگ ، و شاید خدا ماتیلدا را فرستاد بود یا او خودش خواست بود این همه ماجرا را بسازد و لی اُون و استانسفیلد و کلی آدم دیگه رو از میان بردارد. 

. 

بسیاری نکته های دیگر هستند که به مرور بازگو خواهم کرد .